زبان: فارسی. محتوا:
با تغییر جهت جهان به سمت پایداری، سوالی مهم پیش میآید: آیا انرژی سبز سودآور است؟ با نگرانیهای مربوط به تغییرات اقلیمی در رأس امور، بسیاری از سرمایهگذاران به منابع تجدیدپذیر بهعنوان یک سرمایهگذاری احتمالی سودآور نگاه میکنند. در اینجا نگاهی نزدیکتر به سودآوری انرژی سبز داریم.
نخست، مهم است که توجه داشته باشیم هزینههای فناوریهای انرژی تجدیدپذیر در دهه گذشته کاهش چشمگیری داشته است. بر اساس گزارش آژانس بینالمللی انرژیهای تجدیدپذیر (IRENA)، هزینه برق خورشیدی بین سالهای 2010 و 2020 به میزان 85 درصد کاهش یافت، در حالی که هزینههای باد خشکی حدود 56 درصد کاهش داشت. این کاهشها انرژی سبز را به طور فزایندهای رقابتی با سوختهای فسیلی سنتی کرده است. کاهش هزینهها بهطور مستقیم به حاشیه سود بالاتری برای تولیدکنندگان انرژی منجر میشود.
علاوه بر این، حمایتهای سیاستی از سوی دولتها در سرتاسر جهان سودآوری پروژههای انرژی سبز را تقویت کرده است. مشوقهایی مانند اعتبار مالیاتی، یارانهها و چارچوبهای مقرراتی مساعد در تسهیل سرمایهگذاریهای اولیه نقش مهمی داشتهاند. کشورهایی مانند آلمان و دانمارک نشان میدهند که حمایت دولت میتواند بخشهای انرژی تجدیدپذیر را رونق دهد و سودهای ثابتی را به سرمایهگذاران و ذینفعان بازگرداند.
رشد بازار انرژی سبز نیز غیرقابل انکار است. با افزایش آگاهی و تقاضا برای راهحلهای انرژی پاک، شرکتهای انرژی تجدیدپذیر افزایش قابل توجهی در بورس سهام داشتهاند. سرمایهگذاری در انرژیهای تجدیدپذیر نه تنها سرمایهگذاران اخلاقی را جذب میکند بلکه آنهایی را که بر روی سودهای بلندمدت تمرکز دارند نیز جذب میکند.
در پایان، در حالی که سرمایهگذاری اولیه در زیرساختهای انرژی سبز میتواند بالا باشد، ترکیب کاهش هزینههای فناوری، حمایتهای دولتی و تقاضای روزافزون بازار نشان میدهد که انرژی سبز نه تنها از لحاظ زیستمحیطی ضروری است بلکه سودآور مالی نیز هست. با ادامه تغییر جهان به سمت دوری از سوختهای فسیلی، انرژی سبز راهی امیدوارکننده برای سرمایهگذاری سودآور و پایدار محسوب میشود.
چالشهای پنهان و فرصتهای未کشیده در انرژی سبز
با گرایش روندهای جهانی به سمت شیوههای پایدار، سوال دیگری به وجود میآید: آیا معایب بالقوه انرژی سبز نادیده گرفته میشود؟ در حالی که مزایای مالی روشن است، چندین چالش پنهان وجود دارد که میتواند بر جوامع و کشورهای مختلف تأثیر بگذارد.
محدودیتهای فنی – ماهیت متناوب منابع انرژی تجدیدپذیر مانند خورشیدی و بادی یک چالش سیستماتیک محسوب میشود. بر خلاف سوختهای فسیلی که جریان انرژی ثابتی ارائه میدهند، انرژی خورشیدی و بادی تحت تأثیر شرایط جوی قرار دارند و ممکن است کارآیی کمتری داشته باشند. این عدم ثبات میتواند به شبکههای انرژی موجود فشار بیاورد و بدون پیشرفتهای تکنولوژیکی قابل توجه و سرمایهگذاری در زیرساخت، پذیرش گستردهتر را محدود نماید.
نابرابریهای اقتصادی – در حالی که انرژی سبز یک افق مالی امیدوارکننده ارائه میدهد، مزایای آن بهطور جهانی دسترسیپذیر نیست. کشورهای ثروتمند اغلب منابع لازم برای سرمایهگذاری سنگین در زیرساخت و تحقیق و توسعه را دارند که میتواند شکاف اقتصادی بین کشورهای توسعهیافته و در حال توسعه را تشدید کند. این نابرابری سؤالاتی راجع به کسانی که واقعاً از رونق انرژی سبز بهرهمند میشوند، مطرح میکند.
نگرانیهای زیستمحیطی – جالب است که برخی از پروژههای انرژی سبز باعث بحثهای زیستمحیطی شدهاند. ساخت مزارع بادی و پنلهای خورشیدی عظیم میتواند به اکوسیستمها و مناظر محلی آسیب برساند. جوامع نزدیک به این تأسیسات گاهی واکنش نشان میدهند و نگرانیهای زیباشناختی و زیستمحیطی را مطرح میکنند.
آیا انرژی سبز سودآور است؟ پاسخ با احتیاط “بله” است، اما مسیر پیش رو با چالشهایی همراه است که نیاز به نوآوری و همکاری جهانی دارد. ضروری است که به این مسائل پرداخته شود در حالی که فرصتهای未کشیده مورد استفاده قرار میگیرند.
برای اطلاعات بیشتر درباره توسعه انرژیهای تجدیدپذیر، به آژانس بینالمللی انرژیهای تجدیدپذیر و آژانس بینالمللی انرژی (IEA) مراجعه کنید.